جدول جو
جدول جو

معنی بزه کار بزهکار - جستجوی لغت در جدول جو

بزه کار بزهکار
صفت بزومند، تبه کار، خاطی، خطاکار، عاصی، عصیانگر، گناه کار، مجرم، مذنب، مقصر
متضاد: بی گناه
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

غارم، قرضدار، مدیون، مقروض، وامدار
متضاد: بستانکار، طلبکار
فرهنگ واژه مترادف متضاد